زیر سؤال رفتن فرد  از پیش برگزیده
 
چکیده:
انسان در وضعیت گناه آلود و سقوط کرده اش، به خودی خود این قابلیت و توان را ندارد که آنچه را واقعا خوب است، برگزیند و بدان عمل کند. پس برای انسان ضروری است که توسط خدا در مسیح و به واسطه روح القدس، عواطف، اراده، و توانایی هایش تجدید حیات یابند و تازه شوند.
 
تعداد کلمات: 1322 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان

جاکوب هارماندزون (که نام لاتینی آرمینیوس را برای خود انتخاب کرد)، در سال ۱۵۶۰ در او دواتر  هلند چشم به جهان گشود. وی پس از پشت سر گذاشتن دوران جوانی اندوهباری که در طی آن اعضای خانواده اش را از دست داد، در دانشگاه های لیدن  و ژنو مشغول تحصیل شد. در ژنو تئودور بزاه که او را می توان جانشین کالون دانست، استاد وی بود و از پیشرفت تحصیلی آرمینیوس بسیار راضی بود. در سال ۱۵۸۷، آرمینیوس به آمستردام بازگشت و یک سال پس از آن، در آنجا به عنوان کشیش منصوب شد. در سال ۱۵۸۹ از آرمینیوس خواسته شد تا از آموزه کالونی از پیش برگزیده در برابر حملات فردی به نام دیرک کورنهرت ۷ دفاع نماید. اما پس از داغ شدن بحث با کورنهرت، آرمینیوس دریافت که پیرو نگرش کورنهرت شده است، بنابراین، با حزم و دوراندیشی سکوت اختیار کرد. در اوایل سالهای دهه ۱۵۹۰، هنگامی که آرمینیوس در مورد رساله رومیان سخنرانی می کرد، تفسیر کالونی از بابهای ۷ و ۹ رومیان را مورد سؤال قرار داد. این امر باعث به وجود آمدن مباحث و مناظرات فراوانی شد که تا پایان عمر او ادامه یافتند و در نهایت، راست دینی او زیر سؤال رفت. در سال ۱۶۰۲ که طاعون در هلند شیوع یافته بود، على رغم خطر ابتلاء به طاعون و مرگ که آرمینیوس را تهدید می کرد، او تمام وقت و توان خود را صرف خدمت به اعضای کلیسایش کرد. بر اثر طاعون، بسیاری از استادان دانشگاه لیدن جان خود را از دست دادند و آرمینیوس نامزد تصدی یکی از کرسی های خالی مانده الهیات گردید. اما منصوب شدن وی به مقام استادی با مخالفت شدید استاد برجسته الهیات دانشکده لیدن، یعنی فرانسیس گوماروس روبه رو شد که از پیروان سرسخت کالون بود. در نهایت، آرمینیوس از اتهاماتی که به او وارد شده بود، مبرا اعلام شد و در سال ۱۶۰۳ مشغول تدریس در این دانشگاه شد. اما گوماروس به مخالفت خود با وی تا زمان مرگ آرمینیوس در سال ۱۶۰۹ ادامه داد.

  بیشتر بخوانید :   تفتیش عقاید در مسیحیت

آرمینیوس در مورد شرح و بیان صریح آراء خود، کمی محتاط بود؛ زیرا احتمالا از عواقب این امر کمی واهمه داشت. تنها بخش اندکی از آثار او در زمان حیاتش انتشار یافتند و اکثر آثارش پس از مرگ او منتشر شدند. اما دیدگاه های وی در مورد از پیش برگزیدگی، در کتاب او تحت عنوان اعلام مقاصد الهی که در سال ۱۶۰۸، یعنی در زمانی که وی در قید حیات بود، منتشر شد. از نظر آرمینیوس، در کتاب مقدس چهار قانون الهی را می توان مشاهده کرد. قانون نخست الهی این است که عیسی مسیح مقرر شده است تا امکان نجات یافتن را برای انسان فراهم سازد. قانون دوم الهی این است که همه کسانی که توبه کنند و به عیسی مسیح ایمان بیاورند، پذیرفته شده، نجات می یابند، اما اشخاصی که توبه نکنند و ایمان نیاورند، نجات نخواهند یافت. قانون سوم الهی این است که خدا طرق و وسایل ضروری را برای توبه کردن و ایمان آوردن انسان فراهم کرده است. قانون چهارم الهی این است که خدا از رستگاری اشخاصی که نجات پیدا میکنند، آگاه است؛ زیرا وی در پیش دانی خود می داند که چه کسانی ایمان آورده و ایمان خود را تا به انتها حفظ می کنند. بدین طریق، آرمینیوس دیدگاه آوگوستینی کالونی را در مورد گزینش بی قید و شرط اشخاص برای نجات یافتن رد می کند؛ یعنی این دیدگاه را که خدا برای نجات، اشخاصی را برمی گزیند و انتخاب می کند بدون اینکه در پیشدانی خود هرگونه شایستگی و لیاقتی در آنان مشاهده کرده باشد. اما آرمینیوس در مورد قابلیت های طبیعی، نظر چندان مثبتی نداشت و اهمیت زیادی برای آنها قائل نبود.
 در سال ۱۵۸۷، آرمینیوس به آمستردام بازگشت و یک سال پس از آن، در آنجا به عنوان کشیش منصوب شد. در سال ۱۵۸۹ از آرمینیوس خواسته شد تا از آموزه کالونی از پیش برگزیده در برابر حملات فردی به نام دیرک کورنهرت ۷ دفاع نماید. اما پس از داغ شدن بحث با کورنهرت، آرمینیوس دریافت که پیرو نگرش کورنهرت شده است، بنابراین، با حزم و دوراندیشی سکوت اختیار کرد. در اوایل سالهای دهه ۱۵۹۰، هنگامی که آرمینیوس در مورد رساله رومیان سخنرانی می کرد، تفسیر کالونی از بابهای ۷ و ۹ رومیان را مورد سؤال قرار داد.
انسان در وضعیت گناه آلود و سقوط کرده اش، به خودی خود این قابلیت و توان را ندارد که آنچه را واقعا خوب است، برگزیند و بدان عمل کند. پس برای انسان ضروری است که توسط خدا در مسیح و به واسطه روح القدس، عواطف، اراده، و توانایی هایش تجدید حیات یابند و تازه شوند. تنها در این صورت است که انسان به درستی قادر می شود تا آنچه را حقیقتا نیکو است، درک و ارزشیابی کند و مورد بررسی قرار دهد و آنگاه آن را اراده کرده و به انجام رساند.
 
آرمینیوس در ادامه این بحث مطرح می سازد که یک مسیحی تازه تولدیافته «بدون فیض خدا که هر لحظه همراه اوست و به او یاری می رساند و او را بر می انگیزد، به هیچ وجه نمی تواند نیکویی را درک کرده و آن را به انجام رساند و نیز نمی تواند بدون این فیض در برابر وسوسه های گناه آلود مقاومت کند.» آرمینیوس بسیار مراقب است تا بر روی اتکاء کامل ما بر فیض الهی، تأکید لازم را نشان بدهد. اما دیدگاه وی در این زمینه، در یک مورد اساسی با دیدگاه آوگوستینی متفاوت است. از نظر او انسان کاملا متکی و وابسته به فیض الهی است، اما هنگامی که انسان با این فیض روبه رو می شود باید تصمیم بگیرد که آیا این فیض را بپذیرد یا آن را رد نماید؟ از نظر او فیض خدا، نجات ما را «ممکن می سازد» و نه «اجتناب ناپذیر». بنابراین، انتخاب نهایی در مورد نجات اشخاص نه بر اساس عمل جبرگرایانه او در مورد تعیین اینکه چه کسانی نجات می یابند، بلکه بر اساس پیش دانی او در مورد انتخاب ما صورت می گیرد. در حالی که از نظر آوگوستینو کالون، در نهایت، حقیقت امر آن است که ما خدا را انتخاب می کنیم چون او ما را انتخاب کرده است، از نظر آرمینیوس عکس این امر صادق است. نحوه پاسخگویی به این مسئله، باعث شده است تا در عالم الهیات مسیحی، اشخاص به دو گروه «آرمینیوسی ها» و «کالونیها» تقسیم شوند.
 
مرگ آرمینیوس به این مباحثات پایان نداد. او پس از مرگ، پیروان بسیاری بر جای گذاشت و در سال ۱۶۱۰، چهل و شش شبان پیرو عقاید آرمینیوس در شهر گودا گرد هم آمدند و بیانیه ای اعتراض آمیز منتشر ساختند. در این بیانیه پنج نکته مهم وجود داشت که عبارت بودند از:
۱- خدا بر آن شده است تا توسط عیسی مسیح تمام کسانی را که توسط فیض روح القدس به او ایمان می آوردند و تا به آخر ایمان خود را به او حفظ می کنند، نجات بخشد.
۲- عیسی مسیح، با مرگ خود بر صلیب، امکان برخوردار شدن از عطیه آمرزش گناهان را برای همگان فراهم ساخت، اما تنها ایمانداران از این عطیه برخوردار می شوند.
۳- انسان سقوط کرده، به خودی خود و به تنهایی نمی تواند عملی انجام دهد که حقیقتا نیکو باشد. وی نیاز دارد تا از خدا، در مسیح و به واسطه روح القدس تولد دوباره یابد تا بتواند آنچه حقیقتا نیکو است، انجام دهد.
 ۴- اگر فیض خدا از ابتدا در ما عمل نکند، ما را بیدار نسازد، همراه ما نباشد و با ما همکاری ننماید، ما نمی توانیم هیچ عمل نیکویی انجام دهیم. اما این فیض مقاومت ناپذیر نیست.
۵- فیض خدا، ایمانداران حقیقی را قادر می سازد تا به انتها نجات خود را حفظ کنند و رستگار شوند. اما اینکه سهل انگاری و مسامحه از سوی فرد ایماندار، می تواند باعث شود که وی این فیض را از دست بدهد، چندان روشن نیست. (آرمینیوس در مورد این موضوع اظهارنظر نمی کند و برخوردی لاادری گرایانه با آن دارد. وی در کل، بر این باور بود که امکان این وجود دارد که فرد، رستگاری خود را از دست بدهد و فیضی را که بر او قرار گرفته، رد کند. این نگرش او با این دیدگاه که در نهایت، تصمیم و انتخاب نهایی در مورد رستگاری انسان با خود وی است، سازگاری دارد.)
از آنجایی که بیانیه شبانان آرمینیوسی جنبه ای اعتراض آمیز داشت، آرمینیوسی ها معترضین» نام گرفتند. پس از آن، مباحثات و مناقشات شدید در مورد موضوعات مطرح شده توسط آرمینیوسی ها ادامه یافتند تا اینکه شورای دورتا* به پنج موضوعی که آنان مطرح ساخته بودند، پاسخ گفت.

منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  رنج و عمل نجات بخشی در مسیحیت
  نگاهی به سیر سلطه ی کلیسا در قرون وسطی
  الاهیات لیبرال